کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصائب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصائب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع مصیبة] masā'eb = مصیبت
-
جستوجو در متن
-
احداث الدهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹احداث دهر› [قدیمی] 'ahdāsod[d]ahr مصائب روزگار؛ سختیهای زمانه.
-
تعزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تعزیَة] ta'ziye ۱. روضهخوانی، عزاداری، و برپا داشتن مجلس عزا برای هریک از امامان، مخصوصاً امامحسین.۲. (اسم) نمایشی با کلام منظوم یا آهنگین که مصائب ائمه به ویژه امامحسین را به تصویر میکشد.
-
پند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pand] pand نصیحت؛ اندرز: ◻︎ پند گیر از مصائب دگران / تا نگیرند دیگران به تو پند (سعدی: ۱۸۷)، ◻︎ گرچه دانی که نشنوند بگوی / هرچه دانی ز نیکخواهی و پند (سعدی: ۱۵۷).
-
مقتل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مقاتل] maqtal ۱. جایی که کسی در آن کشته شده؛ جای کشتن.۲. (ادبی) شعر یا نثری در مدح و ستایش شهدای کربلا و مصائب واردشده بر آنان: ◻︎ دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم / مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا (کسائی: ۶۹).۳. [قدیمی] جایی از بدن...
-
بارکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) bārkeš ۱. کشندۀ بار؛ باربردار؛ باربر؛ باری.۲. ویژگی چهارپایی که توانایی حمل بار سنگین را دارد؛ قوی: اسب بارکش.۳. [قدیمی، مجاز] دارای صبر و تحمل در برابر مشکلات و مصائب؛ صبور.۴. [قدیمی، مجاز] غمزده؛ غمخوار؛ غصهدار: ◻︎ دل پادشاهان ...