کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشمع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشمع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mošamma' ۱. شمعآلود.۲. مومآلوده.۳. پارچه یا چیز دیگر که با شمع یا موم آلوده شده باشد.
-
جستوجو در متن
-
تاپسیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [لاتینی] ‹تافسیا› (زیستشناسی) tāpsiyā گیاهی پایا با برگهای بریده و گلهای سبز چتری که بلندیش تا یک متر میرسد و از ریشۀ آن مادهای استخراج میشود که برای ساختن مُشَمَّع طبی به کار میرود.