کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشتواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشتواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] moštvāre ۱. یک مشت از چیزی.۲. رندۀ نجاری.
-
جستوجو در متن
-
مشت رند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مشترنده› [قدیمی] moštrand ابزاری که با آن چوب و تخته را صاف میکنند؛ رندۀ نجاری؛ مشتواره.
-
واره
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) vāre ۱. شبیه؛ نظیر (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سنگواره.۲. برای تبدیل صفت به اسم به کار میرود: گوشواره، دستواره، گاهواره، مشتواره.۳. (اسم) [قدیمی] بار؛ کرت؛ مرتبه؛ نوبت: ◻︎ گُل دگرره به گُلْسِتان آمد / وارۀ باغ و بوستان آمد (رودکی: ۴۹۷).