کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مساطر] ‹مسطره› [قدیمی] mastar ۱. سطرآرا؛ خطکش.۲. صفحهای مقوایی که کاتبان بر آن بهجای سطر بندهایی از نخ باریک میدوختند. آن را زیر ورق کاغذ میگذاشتند و فشار میدادند تا جای نخها بر ورق کاغذ بیفتد و بر آن خط راست بنویسند.
-
مسطر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosattar ۱. نوشتهشده.۲. خطکشیشده.
-
واژههای همآوا
-
مستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosattar پوشیدهشده؛ پنهانشده.
-
مستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosatter پوشاننده؛ پنهانکننده.
-
جستوجو در متن
-
مساطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مِسطَر] [قدیمی] masāter = مَسطر
-
مسطره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مسطرَة، جمع: مساطر] [قدیمی] mestare ۱. خطکش؛ سطرآرا؛ مَسطَر.۲. نمونۀ کالا.