کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسجدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بیت المعمور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: البَیتالمعمور] [قدیمی] beytolma'mur خانه یا مسجدی که گفتهاند در آسمان چهارم محاذی خانۀ کعبه است.
-
مسجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مساجد] masjed محل عبادت مسلمانان.〈 مسجد جامع (آدینه): مسجدی که روزهای جمعه در آن نماز جمعه میخوانند.
-
هیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hiz ۱. چشمچران.۲. [قدیمی] مخنث؛ بدکار؛ پشتپایی.۳. [عامیانه] بیشرم: ◻︎ گفتم همی چه گویی ای هیز گلخنی / گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی (عسجدی: لغتنامه: هیز).