کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مساویء، جمعِ مساءَة] masāvi = مسائت
-
مساوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mosāvi ۱. همارزش؛ برابر.۲. هماندازه.
-
جستوجو در متن
-
متساوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَساوی] mote(a)sāvi برابر؛ مساوی.
-
علی السوا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: علیالسواء] 'alassavā بهطور مساوی؛ یکسان؛ برابر.
-
علی السویه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: علیالسّویَّة] 'alassaviy[y]e بهطور مساوی؛ به طور یکسان و برابر.
-
نظیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: نُظَراء] nazir مثل؛ مانند؛ مساوی؛ همدوش.
-
تسویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تسویَة] tasviye ۱. مساوی کردن؛ برابر کردن؛ یکسان کردن.۲. همسطح کردن.
-
تکافو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تکافؤ] takāfu ۱. با هم برابر شدن؛ برابر ایستادن؛ مساوی شدن.۲. بس شدن.
-
متساوی الساقین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَساویالسّاقَین] (ریاضی) mote(a)sāviyossāqeyn ویژگی شکلی که دو ضلع آن با هم مساوی باشد؛ راستپای.
-
تعدیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'dil ۱. راست کردن.۲. برابر کردن؛ دو چیز را با هم مساوی کردن.۳. هموزن کردن.
-
همچند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹همچندان› [قدیمی] hamčand ۱. مساوی؛ معادل؛ همقدر؛ برابر.۲. هموزن.
-
متوازی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَوازی] mote(a)vāzi ۱. برابر یکدیگر.۲. [قدیمی] دو خط مساوی و برابر هم که هرچه امتداد داده شوند به هم نرسند؛ موازی.
-
مناصفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناصَفَة] [قدیمی] monāsefe دو نیمه کردن؛ دو قسمت کردن؛ دو بخش کردن مال یا چیز دیگر با کسی.〈 بهمناصفه: [قدیمی] نصفنصف؛ بهطور مساوی.
-
راست پهلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ریاضی) [قدیمی] rāstpahlu شکلی هندسی با اضلاع مساوی و موازی باشد؛ راستبر؛ مربعمستطیل.