کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزه مزه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مزمزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹مزهمزه› mazmaze مزه کردن؛ چشیدن مزۀ چیزی.〈 مزمزه کردن: چشیدن اندکی از چیزی برای دانستن مزۀ آن.
-
چشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) če(a)šidan خوردن مقدار کمی از چیزی برای پی بردن به مزۀ آن؛ اندکی از یک چیز خوردنی در دهان گذاشتن؛ مزه کردن.
-
چاشنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čāsnīk] čāšni ۱. شیرینی.۲. چیزی که فقط بهاندازۀ چشیدن باشد.۳. مقدار کمی ترشی، از قبیل سرکه، آبغوره، یا رب انار که به خوراک بزنند.۴. کلاهک فلزی که در آن مقدار کمی مادۀ قابل انفجار وجود دارد و در ته فشنگ قرار میدهند یا در سر پستانک تفنگ...