کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزبله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزبله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مزبلَة، جمع: مزابل] [قدیمی] mazbale جای ریختن خاکروبه و سرگین؛ شله؛ شوله؛ کلجان.
-
جستوجو در متن
-
مزابل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مزبَلَة] [قدیمی] mazābel = مزبله
-
دمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ دِمنَة] [قدیمی] deman مزبله؛ خاکروبهدان.
-
کلجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kaljān جای ریختن خاکروبه و زباله؛ مزبله.
-
شنگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šange ۱. آلت تناسلی.۲. مزبله؛ جای ریختن خاکروبه.
-
خضراالدمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] xazrā'oddeman ۱. سبزهای که در مزبله و میان خاکروبه و سرگین میروید.۲. [قدیمی، مجاز] هرچیزی که ظاهرش آراسته و باطن آن فاسد و خراب باشد.