کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرکب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرکب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مراکب] [قدیمی] markab هرچه بر آن سوار شوند؛ حیوانی که بر آن سوار شوند.
-
مرکب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] morakkab ۱. ترکیبشده؛ آمیختهشده.۲. آنچه از دو یا چند جزء ترکیب شده باشد.۳. (شیمی) ویژگی جسمی که از دو یا چند عنصر مختلف ترکیب شده و قابل تجزیه باشد؛ ویژگی جسم یا مادهای که بیش از یک عنصر در ساختمان آن باشد.۴. (اسم) مادهای برای نوشتن ...
-
جستوجو در متن
-
مراکب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَرکَب] [قدیمی] marākeb = مَرکَب
-
دوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دواة] davāt ظرف کوچکی که در آن مرکب یا جوهر میریزند برای نوشتن؛ مرکبدان؛ دویت.
-
آمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āme دوات؛ ظرفی که در آن مرکب بریزند.
-
برمکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی) barmaki نوعی عطر مرکب؛ مثلث.
-
محبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محبرَة، جمع: محابر] [قدیمی] mehbare مَرکبدان؛ دوات.
-
محراک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mehrāk ابزار هم زدن مرکّب دوات.
-
متوازی السطوح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: متَوازِیالسّطوح] (ریاضی) mote(a)vāziyossotuh جسمی مرکب از شش وجه که دوبهدو متوازی باشند.
-
فراهت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فراهَة] [قدیمی] farāhat ۱. زیرکی.۲. راهواری (مَرکب).
-
پانصد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ریاضی) pānsad عدد اصلی، مرکب از پنج بار صد؛ «۵۰۰ ».
-
انقاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نِقس] [قدیمی] 'anqās مداد یا مرکّب که با آن مینویسند. Δ در فارسی بهصورت مفرد استعمال میشود.
-
اودکلن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از فرانسوی: eau de cologne] 'od[o]kolon مادۀ عطری مرکب از آب، الکل و اسانسهای مختلف.
-
کنسرسیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: consortium] (اقتصاد) konsersiyom شرکت بزرگی مرکب از چند شرکت دیگر که برای معاملات انحصاری تشکیل شود.