کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مرَمّة] mare(a)mmat ۱. تعمیر کردن؛ اصلاح کردن بنا یا چیز دیگر.۲. [قدیمی، مجاز] بهبود بخشیدن.
-
جستوجو در متن
-
ترمیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarmim مرمت کردن؛ اصلاح کردن خلل یا خرابی چیزی.
-
دست کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dastkāri ۱. دست بردن در چیزی.۲. [مجاز] تغییر دادن و مرمت کردن چیزی.
-
تعمیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'mir ۱. آباد کردن؛ مرمت کردن خرابی خانه؛ قابل سکنی کردن جا و منزل.۲. [قدیمی] زندگی دراز کردن.
-
اصلاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eslāh ۱. برطرف کردن عیب و ایراد چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردن موی سروصورت.۳. برطرف کردن ایرادات نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آمو...