کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: امراض] (پزشکی) maraz بیماری؛ ناخوشی.〈 مرض قند: (پزشکی) بیماری حاصل از کم شدن ترشح انسولین از لوزالمعده که منجر به افزایش قند خون و دفع آن از طریق ادرار میشود و پرخوری، پرنوشی، و افزایش ادرار را در پی دارد.
-
واژههای همآوا
-
مرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: marz] ‹مرزو، مرزوی› marz ۱. قسمتی از زمین یا عارضۀ طبیعی که قلمرو دو کشور همسایه را جدا میکند؛ حد؛ سرحد.۲. [مجاز] هرچیز مشخصکننده یا محدودکنندۀ حد و دامنۀ چیزی: تورم از مرز بیست درصد فراتر رفت.۳. [قدیمی، مجاز] سرزمین.۴. [قدیمی] باغ؛ ک...
-
مرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] morz مقعد؛ سوراخ مقعد: ◻︎ جغد که با باز و با کلنگان پرد / بشکندش پر و مُرز گردد لتلت (عسجدی: ۲۵).
-
جستوجو در متن
-
دیابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: diabète] (پزشکی) diyābet = مرض 〈 مرض قند
-
امراض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مرض] (پزشکی) 'amrāz = مرض
-
پیس اندام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pis[']andām مبتلا به مرض پیسی؛ کسی که اندامش لکههای سفید از مرض پیسی دارد.
-
پرمیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی؟] (پزشکی) [قدیمی] parmayo مرض سوزاک.
-
دا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَدواء] [قدیمی] dā' بیماری؛ مرض؛ علت.
-
ناخوشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāxoši بیماری؛ مرض؛ بدحالی.
-
شفابخش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ša(e)fābaxš ۱. شفابخشنده؛ شفادهنده.۲. پزشکی که بیمار را از مرض برهاند.۳. دارویی که مرض را رفع کند.
-
سام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sām ۱. ورم؛ آماس.۲. مرض.
-
عارضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عارضَة، جمع: عوارض] 'āreze ۱. حادثه.۲. بیماری؛ مرض.
-
بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: برء] bor ۱. شفا یافتن از مرض.۲. رهایی؛ خلاص.