کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردارسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مردارسنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مرداسنگ، مردهسنگ، مرداسنج، مردارسنج› mordārsang جسمی سرخ یا زردرنگ که بیشتر از سرب و قلع گرفته میشود و برای ساختن مرهم به کار میرود؛ لیتارژ جوهر سرب؛ مرداهنگ؛ مرتک؛ سنگ مردار.
-
جستوجو در متن
-
مرتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mortak = مردارسنگ
-
اکسیددوپلمب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: oxyde de plomb] (شیمی) 'oksiddopolomb جوهر سرب؛ مردارسنگ.
-
سنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sang] sang ۱. (زمینشناسی) مادۀ سفتوسخت که جزء ساختمان پوستۀ جامد زمین است و اغلب دارای مواد و عناصر معدنی است.۲. قطعۀ سنگ یا فلز به مقدار معین که با آن چیزی را در ترازو وزن کنند؛ سنگ ترازو؛ سنجه.۳. [قدیمی] مقیاسی برای اندازهگیری آب ج...