کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرحلۀ رسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرحله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرحلَة، جمع: مراحل] [قدیمی] marhale ۱. جای فرود آمدن؛ منزل.۲. جای کوچ کردن.۳. مسافتی که مسافر در یک روز طی کند.
-
مرحله پیما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] marhalepa(e)ymā مرحلهپیماینده؛ طیکنندۀ مراحل.
-
مرحله دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] marhaledār پاسبان و نگهبان راهی که میان دو منزل باشد؛ راهدار.
-
جستوجو در متن
-
وصال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] vesāl ۱. رسیدن به محبوب و همآغوشی با وی.۲. دست یافتن به چیزی؛ رسیدن.۳. (تصوف) رسیدن به مرحلۀ فناء فیالله؛ رسیدن به معشوق ازلی.
-
جنین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اجنَّة] (زیستشناسی) janin فرزند هر موجود مهرهداری که در رحم یا تخم قرار دارد و پس از رسیدن به مرحلۀ خاصی از تکوین از جای خود خارج میشود؛ رویان.
-
کمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kamāl ۱. بالاترین مرتبۀ چیزی؛ نهایت: با کمال خرسندی.۲. (اسم مصدر) برتر بودن در داشتن صفات نیک؛ کامل بودن؛ آراستگی صفات.۳. درایت؛ دانایی؛ خردمندی.۴. (اسم) (فلسفه) صورت نهایی و طبیعی هرچیز.۵. (اسم مصدر) (تصوف) رسیدن به مرحلۀ محو و فنا.&lan...
-
بلوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر، اسم) [عربی] boluq ۱. مرحلهای که موجود زنده به حد رشد کامل میرسد.Δ در اسلام سن بلوغ دختر پایان نُه سال قمری و برای پسر پایان چهارده سال قمری است.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] رسیدن.