کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتکب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اعتراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'terāf اقرار کردن کسی به گناه یا جرمی که مرتکب شده.
-
رجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rajm ۱. (فقه) سنگسار کردن همسرداری که مرتکب زنا شده.۲. [قدیمی] پرتاب کردن سنگ؛ سنگ زدن.۳. [قدیمی، مجاز] فحش دادن؛ دشنام دادن.
-
عناد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enād ۱. ستیزه کردن.۲. کجروی؛ گمراهی.۳. گردنکشی؛ لجاج؛ ستیزه.۴. [قدیمی] مرتکب خلاف و خیرهسری شدن.〈 عناد ورزیدن: (مصدر لازم) ستیزه کردن؛ لجبازی کردن؛ گردنکشی.
-
حرامی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] harāmi ۱. حرام بودن.۲. (اسم) [عامیانه] نوشیدنی الکلی.=حرامی کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] مرتکب شدن فعل حرام.
-
گناه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vinas] ‹گنه› gonāh ۱. کار بد؛ عمل زشت.۲. بزه؛ جرم.۳. نافرمانی.۴. معصیت.〈 گناه ورزیدن: (مصدر لازم) گناه کردن؛ مرتکب گناه شدن.
-
المام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'elmām ۱. مرتکب گناهان کوچک شدن.۲. فرود آمدن امر به کسی.۳. نزدیک شدن کودک به سن بلوغ.۴. (ادبی) معنی یا مضمونی را از شعر کسی گرفتن و با عبارت دیگر بیان کردن.