کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مرحلَة] marāhel = مرحله
-
جستوجو در متن
-
مرحله پیما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] marhalepa(e)ymā مرحلهپیماینده؛ طیکنندۀ مراحل.
-
ادوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ دَور] 'advār ۱. مراحل؛ دورهها: ادوار زندگی.۲. زمانها.۳. (موسیقی) = مَقام
-
معده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معدَة] (زیستشناسی) me'de عضوی کیسهمانند در بدن که غذا در آن انبار و مراحل اولیه هضم انجام میشود.
-
بواسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ باسُور] (پزشکی) bavāsir عارضۀ تورم رگهای مقعد که براثر یبوست یا نشستن زیاد بروز میکند و در مراحل پیشرفته با جراحی معالجه میشود؛ زخم و ورم بینی یا مقعد.
-
مرتبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرتَبَة، جمع: مراتب] ‹مرتبت› martabe ۱. مقام؛ منزلت؛ پایه.۲. بار؛ دفعه.۳. (تصوف) هریک از مراحل سلوک.۴. طبقۀ ساختمان.
-
حیرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حَیرة] heyrat ۱. سرگشته شدن؛ سرگردان شدن؛ سرگشتگی؛ سرگردانی.٢. آشفتگی.٣. (تصوف) از مراحل سلوک که در آن عارف خود را سرگشته مییابد.
-
تصوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] tasavvof ۱. طریقه و مسلکی که پیروان آن به احتراز از خواهشهای نفسانی و اعراض از ماسویاللّه دلالت میشوند. اهل تصوف برای رسیدن به حقیقت باید ریاضتهایی تحمل کنند و مراحلی به نام مراحل سلوک را بپیمایند و پیر یا مرشد آنان را در پیمودن این ...
-
رضا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رضاء] rezā ۱. خشنودی؛ خوشدلی.۲. (صفت) [عامیانه] خشنود.۳. (تصوف) یکی از مراحل سلوک که سالک در آن هر حادثهای را نتیجۀ مشیت الهی میبیند.
-
تحیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahayyor ۱. حیران شدن؛ سرگشته شدن.۲. سرگردانی؛ سرگشتگی.۳. (اسم) (تصوف) از مراحل سلوک که عارف در آن مرحله خود را سرگشتۀ جمال و جلال الهی میبیند.
-
فقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] faqr ۱. تنگدستی؛ تهیدستی؛ ناداری؛ درویشی.۲. کمبود چیزی: فقر آهن در بدن.۳. (تصوف) [قدیمی] از مراحل سلوک که عبارت است از نیازمندی به خدایتعالی و بینیازی از خلق.۴. [قدیمی] احتیاج.
-
حق الیقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] haqqolyaqin ۱. یقین داشتن به ماهیت چیزی که به جمیع حواس دریافته شده و هیچ شک و تردید در آن نباشد.۲. (تصوف) سومین مرحله از مراحل سهگانۀ سلوک، پس از علمالیقین و عینالیقین، برابر با شهود حق در مقام عین جمع.
-
تحقیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahqiq ۱. پژوهش.۲. (اسم) جزوه، دفتر و مانند اینها که چگونگی و مراحل انجام و نتیجه پژوهش در آن نوشته میشود.۳. بازجویی کردن؛ کسب اطلاع کردن.۴. [قدیمی] راستی؛ درستی.۵. [قدیمی] حقیقتجویی؛ حکمت.
-
تجلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tajalli ۱. جلوهگر شدن؛ هویدا شدن؛ نمایان شدن.۲. (تصوف) نور مکاشفه که از باریتعالی بر دل عارف ظاهر شود؛ تابش انوار حق در دل سالک پس از پیمودن مراحل سلوک و وصول به مقام فناءفیاللّه.