کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخلع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moxalla' ۱. (ادبی) در عروض، ویژگی پایهای که در آن مستفعلن به فعولن تغییر یابد.۲. [قدیمی] خلعتدادهشده.۳. (اسم، صفت) [قدیمی] سست؛ ناتوان.
-
واژههای همآوا
-
مخلا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مخلّیٰ] ‹مخلی› [قدیمی] moxallā ۱. خالیشده.۲. رهاشده.۳. جای خالی.۴. بورانی بادمجان.〈 مخلا به طبع: [قدیمی]۱. جای خالی.۲. آرام و مطابق میل.