کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محموله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محموله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: محمولَة] mahmule = محمول
-
جستوجو در متن
-
پارتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: partie] pārti ۱. محموله.۲. (صفت) شخص صاحبنفوذی که در جایی به نفع کسی کاری میکند و یا از نفوذ او استفاده میشود.
-
محمول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mahmul ۱. بار؛ محموله.۲. (صفت) [قدیمی] برداشتهشده؛ حملشده.۳. (صفت) [قدیمی] تٲویل و تفسیرشده.
-
انگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از انگلیسی: ink؟] 'ang ۱. نشانی و علامت یک بنگاه که بر روی محمولههای تجاری نوشته میشود.۲. [مجاز] تهمت.۳. (قید) [عامیانه] مستقیم؛ درست: انگ آمد جلویِ من نشست.