کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mahjar ۱. گرداگرد قریه.۲. اطراف خانه.۳. حرم.
-
محجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: محاجر] [قدیمی] mahjer ۱. حدیقه؛ بوستان.۲. کاسۀ چشم.
-
محجر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mohajjar ۱. چیزی که مانند سنگ شده باشد؛ سنگشده.۲. ایوانی که نرده داشته باشد؛ تارمی؛ نرده.
-
جستوجو در متن
-
محاجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ محجر] [قدیمی] mahājer = مَحجِر