کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محتوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محتوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: محتویٰ] mohtavā ۱. آنچه درون چیزی قرار دارد.۲. [مجاز] آنچه در یک سخن قصد شده؛ مضمونِ سخن.
-
جستوجو در متن
-
ویرایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) virāyeš تصحیح متن به لحاظ رسمالخط، جملهبندی، محتوا، و مانند آن.
-
میانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: miyanak] miyāne ۱. وسط؛ میان.۲. آنچه در میان چیزی جا دارد.۳. متوسط.۴. [قدیمی] محتوا.
-
آبکی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ābaki ۱. آنچه مانند آب باشد.۲. آبدار؛ پرآب.۳. آبلمبو.۴. [مقابلِ غلیظ] رقیق.۵. بیمحتوا.۶. (اسم) مشروب.
-
مساق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] masāq ۱. راندن حیوان چهارپا، گله، یا چیز دیگر.۲. خواندن یا نوشتن.۳. (اسم) مضمون؛ محتوا.۴. (اسم) طریقه؛ روش.
-
فرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: forme] form ۱. شکل؛ مدل.۲. کاغذی حاوی پرسشهایی از فرد متقاضی استخدام، ثبتنام، و مانند آن.۳. لباسی یکشکل برای اعضای یک مجموعه؛ یونیفرم.۴. [مقابلِ محتوا] (ادبی) مجموعۀ ویژگیهای ساختاری.