کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاصره شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جرگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ja(o)rge ۱. تعدادی از افراد یا اشیا؛ حلقه؛ دسته؛ گروه؛ جرگ.۲. [قدیمی] عدهای سپاهی یا شکارچی که در صحرا شکار را محاصره کنند: ◻︎ چشم او در جرگه دارد آهوی عقل مرا / حد مجنون کی بُوَد داخل شدن در جرگ من (مسیح کاشی: لغتنامه: جرگه).
-
گرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: girt, g(i)rd] gerd ۱. هرچیزی که به شکل دایره یا گلوله باشد.۲. (اسم) دوروبر و اطراف چیزی.〈 گرد آمدن: (مصدر لازم) جمع شدن؛ فراهم آمدن.〈 گرد آوردن: (مصدر متعدی) جمع کردن؛ فراهم آوردن؛ انباشتن.〈 گرد آوریدن: (مصدر متعدی) [قد...