کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجتهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجتهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مجتَهد] mojtahed ۱. عالمی که در علم فقه به درجۀ اجتهاد رسیده و مسائل شرعی را از قرآن استنباط کند.۲. (صفت) [قدیمی] کوششکننده.
-
جستوجو در متن
-
فتوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فَتویٰ، جمع: فتاوی] (فقه) fa(e)tvā نظر یا رٲی فقیه و مجتهد در احکام شرعی.〈 فتوا دادن: (مصدر لازم) صدور رٲی و نظر فقهی از جانب فقیه در مورد یک حُکم شرعی.〈 فتوا گرفتن: (مصدر لازم) پرسیدن رٲی و نظر فقیه دربارۀ یک مسئلۀ شرعی.
-
مرجع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرجِع، جمع: مراجع] marja' ۱. چیزی که برای کسب اطلاعات به آن مراجعه میکنند.۲. مجتهد جامعالشرایطی که در زمینۀ امور دینی اطلاعات کامل دارد.۳. [قدیمی] محل بازگشت.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بازگشتن.〈 مرجع تقلید: عالم روحانی که مردم در ت...
-
اهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اهالی] 'ahl ۱. شایسته؛ سزاوار.۲. (اسم) خانواده.۳. (اسم) فامیل؛ افراد خانواده و عشیره؛ قوموخویش؛ خاندان.۴. (اسم) کسانی که در یک جا اقامت دارند.۵. (اسم) وابسته؛ علاقهمند؛ پیرو: اهل تریاک، اهل سفر، اهل تسنن.۶. دارای ویژگیها و ا...