کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجادلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مجادله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجادَلَة] mojādele ۱. نزاع و خصومت کردن؛ با هم جدال کردن.۲. ستیزه؛ دشمنی.۳. (اسم) سورۀ پنجاهوهشتم قرآن کریم دارای بیستودو آیه.
-
جستوجو در متن
-
غرغشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خرخشه› [قدیمی] qarqaše غوغا؛ جنجال؛ مجادله؛ شلتاق.
-
مناضلت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناضَلَة] ‹مناضله› [قدیمی] monāzelat ۱. در تیراندازی مقابله کردن و دفاع کردن.۲. مجادله کردن.
-
نزاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nezā' ۱. جدال؛ ستیزه.۲. گفتگو و کشمکش؛ مجادله؛ بگومگو.۳. [قدیمی] آرزومندی؛ مشتاقی.
-
شاخ به شاخ
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹شاخبرشاخ، شاخدرشاخ› šāxbešāx ۱. حالت دو حیوان شاخدار هنگام روبرو شدن باهم و شاخ زدن به یکدیگر.۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] گوناگون و رنگارنگ: ◻︎ پرنده مرغکان گستاخگستاخ / شمایل بر شمایل شاخبرشاخ (نظامی۲: ۱۳۷)، ◻︎ بدین امیدهای شاخدرشاخ / کرم...