کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثنوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثنوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مثنویّ] (ادبی) masnavi ۱. شعری که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد و قافیۀ مصراع دوم آن نظیر قافیۀ مصراع اول باشد.۲. منظومهای که در این قالب سروده شده باشد: مثنوی معنوی.
-
واژههای مشابه
-
مثنوی خوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] masnavixān کسی که مثنوی مولوی را با آهنگ خوش بخواند.
-
جستوجو در متن
-
مزدوج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mozdavaj ۱. جفتکرده؛ جفتشده: ستارۀ مزدوج.۲. متقارن.۳. (اسم) (ادبی) مثنوی.۴. (اسم) (ادبی) = ازدواج
-
ارجوزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ارجوزَة] 'orjuze ۱. کتاب منظومی که بیشتر در قالب مثنوی سروده میشد و اغلب شامل موضوعاتی خاص، مانند پزشکی و منطق بوده است.۲. سخنان مفاخرهآمیز که معمولاً در میدان جنگ ادا میشود؛ رجز.۳. (موسیقی) گوشهای در دستگاه چهارگاه؛ رجز.
-
ساقی نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] sāqināme ۱. (ادبی) نوعی شعر مثنوی در بحر متقارب که شاعر خطاب به ساقی ابیاتی در طلب باده و ذکر ناپایداری زندگانی و غنیمت دانستن باقی عمر بگوید.۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه ماهور و آواز اصفهان.
-
منظومه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: منظومَة] manzume ۱. (ادبی) مجموعهای بلند از اشعاری با موضوعات گوناگون که معمولاً در قالب مثنوی سروده شده.۲. (نجوم) = 〈 منظومۀ شمسی۳. (صفت) [قدیمی] = منظوم〈 منظومهٴ شمسی: (نجوم) مجموعهای از اجرام سماوی شامل خورشید و نُه سیاره ...
-
پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pič ۱. قطعهای فلزی مانند میخ با دندههای مارپیچی که با پیچگوشتی یا آچار پیچانده و بازوبسته میشود.۲. قسمتی از معبر که با انحراف سیر مستقیم خود باعث تغییر مسیر معبر میشود.٣. قطعهای گَردان در برخی وسایل برقی برای خاموش و روشن کردن یا برخی تنظ...