کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلاشی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وارفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) vāraftan ۱. [عامیانه، مجاز] سست و بیحال شدن.۲. [عامیانه، مجاز] باز شدن چیزی؛ تکهتکه و متلاشی شدن: کوکو وارفت.۳. [عامیانه، مجاز] آب شدن؛ ذوب شدن: یخ این وارفت.۴. [عامیانه، مجاز] بسیار تعجب کردن؛ بهتزده شدن.۵. [قدیمی] دوباره به جایی رفتن...
-
ستاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: stārak] ‹استاره، ستار› (نجوم) setāre هریک از نقطههای درخشان که شب در آسمان دیده میشود؛ اختر؛ کوکب؛ نجم.〈 ستارهٴ دریایی: (زیستشناسی) جانوری دریایی از تیرۀ خارپوستان با پنج بازو به شکل ستاره، دهانی که در بخش مرکزی جسم او قرار دارد...