کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متدین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَدیّن] mote(a)dayyen بادیانت؛ باایمان؛ دیندار.
-
جستوجو در متن
-
دین ور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] dinvar دیندار؛ متدین.
-
خداپرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xodāparast ویژگی کسی که خدا را پرستش میکند؛ پرستندۀ خدا؛ موحد؛ متدین؛ دیندار.
-
تدین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tadayyon ۱. دین داشتن.۲. دیندار شدن؛ متدین شدن.۳. دینداری.
-
اسلامی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اسلام) [عربی. فارسی] 'eslāmi ۱. مربوط به اسلام: معماری اسلامی.۲. مسلمان.۳. [عامیانه] متدین؛ کوشا در رعایت اصول شرع.
-
دین دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) dindār ۱. دارای دین و آیین.۲. کسی که به قوانین و قواعد دین و مذهب عمل کند؛ متدّین.
-
مؤمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mo'men ۱. متدین؛ باایمان.۲. از نامهای خداوند.۳. [عامیانه، مجاز] خطابی معترضانه به مردان.۴. (اسم) چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه.