کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متبلور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متبلور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَبلور] mote(a)balver ۱. چیزی که شبیه بلور شده باشد؛ بلوریشده.۲. [مجاز] روشن؛ آشکار؛ نمایان.
-
جستوجو در متن
-
کلسیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: calcite] (زمینشناسی) kalsit کربنات کلسیم متبلور.
-
پیریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pyrite] (زمینشناسی) pirit نوعی کانی زرد رنگ با ترکیب سولفید اهن متبلور.
-
نیترات باریوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nitrate de barium] (شیمی) nitrātbāriyum مادهای سفیدرنگ و متبلور از نمکهای باریوم که در آب حل میشود.
-
شکرسرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] šekaresorb جسمی متبلور و شیرین اما سمی و خطرناک؛ استات دوپلمب؛ استات سرب.
-
تورمالین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tourmaline] (زمینشناسی) turmālin سنگی متبلور به رنگهای زرد، سرخ، و بنفش که در جواهرسازی به کار میرود.
-
اسیدپیکریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide picrique] (شیمی) 'asidpikrik مادهای متبلور، زردرنگ، بسیارتلخ، مرکب از کربن، هیدروژن، اکسیژن، و نیتروژن که برای ساختن مواد منفجره، رنگرزی، و دارو به کار میرود.
-
اسیدسالیسیلیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide salicylique] (شیمی) 'asidsālisilik مادهای متبلور و بیبو که مانع نمو قارچها میشود و در طب برای ساختن رنگها به کار میرود؛ جوهر بید.
-
اسیدسیتریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide citrique] (شیمی) 'asidsitrik جسمی سفید، متبلور، ترشمزه و حلال در آب که در عصارۀ بسیاری از میوهها بهخصوص لیموترش موجود است و مصرف دارویی دارد؛ جوهرلیمو.
-
آلومین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alumine] 'ālo(u)min اکسید آلومینیوم که در خاک وجود دارد و به حالت متبلور و به شکلهای گوناگون چون لعل، یاقوت، زمرد، و زبرجد نیز دیده میشود.
-
آنتراسن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: anthracène] (شیمی) 'ānt[e]rāsen جسمی جامد و متبلور که از قطران زغالسنگ به وجود میآید و در تهیۀ بعضی مواد رنگی به کار میرود.
-
بیسموت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bismuth] (شیمی) bismut عنصر فلزی سفیدرنگ مایل به خاکستری، متبلور و شکننده که در ۲۶۸ درجه حرارت ذوب میشود و در داروسازی و صنعت به کار میرود.
-
دیژیتالین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: digitaline] (زیستشناسی) dižitālin مادۀ سمی متبلور که از برگهای گل انگشتانه گرفته میشود و در بیماریهای قلبی برای تقویت و تنظیم کار قلب به کارمیرود.
-
فنل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phénol] ‹فنول› (شیمی) fenol مادۀ جامد، متبلور، سفیدرنگ، و سمّی با بوی تند که در صنایع داروشناسی و پلاستیک وتهیۀ رنگها کاربرد دارد.