کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبهوت (از شدت ترس) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صعقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صعقَة] [قدیمی] sa'qe ۱. بیهوش شدن از شدت ترس یا از شنیدن صدای هولانگیز؛ بیهوشی.٢. (اسم) = صاعقه
-
خشیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خشیة] [قدیمی] xašyat ۱. ترس از عظمت خداوند.۲. ترس؛ بیم.
-
تباسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹تبسیدن، تفسیدن› [قدیمی] tabāsidan از شدت گرما بیخود شدن؛ بیتاب شدن از شدت گرما.
-
خوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خَوف] xo[w]f ۱. ترس؛ بیم.۲. [قدیمی] ترس از خداوند.۳. [قدیمی، مجاز] پرهیزکاری.
-
ضجیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zajij نالهوفریاد کردن از ترس.
-
وحشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: وحشة] vahšat ۱. ترس بسیار.۲. اندوه و ترس؛ دلتنگی از تنهایی.۳. [قدیمی] تنهایی؛ خلوت.۴. [قدیمی] رمندگی؛ دوری.
-
هواسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] havāsidan خشکیدن و بیرنگ شدن لب از ضعف یا از ترس.
-
دگدگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] dagdag صدای برهم خوردن دندانها از شدت سرما.
-
گریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) gerye فروریختن اشک از چشم از شدت اندوه و تٲثر.
-
تقوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تقوی] taqvā ترس از خدا و اطاعت امر او؛ پرهیزکاری؛ پرهیز.
-
فراخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] farāxe راست شدن موی بر اندام از لرزه و ترس.
-
رمیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ramidegi ترس و گریز؛ حالت فرار و گریز از مردم.
-
سایه ترس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] sāyetars کسی که حتی از سایۀ خود بترسد؛ بسیارترسو.
-
ورع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] vara' ۱. دوری کردن از گناه؛ پرهیزکاری؛ پارسایی.۲. (تصوف) دوری کردن از شبهات از ترس ارتکاب محرّمات.
-
لب گزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] labgaze گزیدن لب به دندان از شدت پشیمانی.