کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: meuble] mobl ۱. نوعی صندلی یک یا چندنفرۀ راحتی دارای پایه و دستههای چوبی و تشک و پشتی نرم.۲. اسباب خانه از قبیل میز، صندلی، نیمکت.
-
مبل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مبلّ] [قدیمی] mobel[l] ۱. ریزنده.۲. ترکننده.۳. اشکبار.
-
جستوجو در متن
-
مبله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: meublé] moble اتاق یا آپارتمانی که دارای مبل باشد.
-
دیوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: divan، مٲخوذ از فارسی: دیوان] divān مبل یا نیمکت بدون پشتی که تشک داشته باشد.
-
کاناپه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: canapé] kānāpe نوعی مبل دراز به شکل نیمکت که چند نفر میتوانند روی آن بنشینند.
-
کوسن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: coussin] kusan بالش کوچک تزیینی که برای تکیه دادن روی مبل یا کاناپه گذاشته میشود.
-
افرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹افراغ› (زیستشناسی) 'afrā درختی شبیه درخت چنار، پرشاخوبرگ و سایهافکن با برگهای پنجهای و دارای بریدگی بسیار که بلندیش تا ۲۰ متر میرسد و چوب آن در مبلسازی به کار میرود.
-
استیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: style] 'estil ۱. طرز؛ اسلوب؛ سبک؛ شیوه.۲. نوعی مبل مجلل و دارای کندهکاری و نقوش برجسته، به سبک شاهان قدیم فرانسه.
-
سور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sur درختی پیوسته سبز، از ردۀ مخروطیان، دارای برگهای فلسی و میوۀ کوچک سرخرنگ که چوب آن نیز سرخرنگ است و در مبلسازی به کار میرود.
-
راحتی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] rāhati ۱. راحت بودن.۲. (صفت نسبی، منسوب به راحت) ویژگی آنچه در استفاده از آن، آسایش وجود دارد: لباس راحتی.۳. (اسم) نوعی مبل.۴. (اسم) = راحتالحلقوم
-
درخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: draxt] (زیستشناسی) deraxt هر رستنی بزرگ و ستبری که دارای ریشه و تنه و شاخه باشد.〈 درخت لاله: (زیستشناسی) درختی زیبا، با گلهای لالهای زرد و نارنجی که چوبش برای ساختن مبل و اشیای چوبی به کار میرود و بومی آمریکا است.〈 درخت ...
-
عسلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عسل) [عربی. فارسی] 'asali ۱. ویژگی آنچه به رنگ عسل یا شبیه عسل است.۲. (اسم) پارچۀ زردرنگی که در قدیم یهودیان برای امتیاز از مسلمانان بر شانۀ لباس خود میدوختند؛ زردپاره؛ پارهزرد؛ جهودانه.۳. (اسم، صفت) میز کوچک چهارپایه که معم...