کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبارک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبارک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mobārak ۱. بابرکت؛ برکتیافته؛ خجسته؛ فرخجسته؛ فرخنده.۲. عنوانی احترامآمیز برای اعضای بدن: دست مبارک، خاطر مبارک.۳. (شبه جمله) برای بیان تهنیت به کار میرود: عیدتان مبارک.۴. فرخنده؛ خجسته (در ترکیب با کلمۀ دیگر): مبارکقدم.۵. (...
-
واژههای مشابه
-
مبارک باد
فرهنگ فارسی عمید
(جمله) [عربی. فارسی] mobārakbād ۱. خجسته باد؛ فرخنده باد.۲. (اسم، اسم مصدر) تهنیت.
-
جستوجو در متن
-
میمنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مَیمنَة] meymanat مبارک بودن؛ خجسته بودن.
-
خنشان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خنشا› xonšān فرخنده؛ خجسته؛ مبارک: ◻︎ باد بر تو مبارک و خنشان / جشن نوروز و گوسپندکشان (رودکی: ۵۴۶).
-
میمون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مَیمون، جمع: میامین] meymun دارای یمن و برکت؛ مبارک؛ خجسته.
-
تبریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabrik مبارکباد گفتن؛ شادباش گفتن.
-
فرخنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) farxonde ۱. مبارک؛ میمون؛ خجسته.۲. [قدیمی] خوشبخت.
-
فرخنده پی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] farxondepey نیکپی؛ مبارکقدم؛ خوشقدم.
-
تهنیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تهنِئَة] tahniyat مبارکباد گفتن؛ شادباش گفتن؛ تبریک گفتن.
-
خوش قدم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ بدقدم] [عامیانه] xošqadam ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است؛ خجستهپی.
-
انور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'anvar ۱. روشنتر؛ درخشانتر؛ تابناکتر.۲. نورانی؛ درخشان.۳. مبارک؛ گرامی.
-
پی خجسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] peyxojaste کسی که قدمش میمون و مبارک باشد؛ خجستهپی؛ خوشقدم؛ نیکپی؛ مبارکپی: ◻︎ ای پیک پیخجسته که داری نشان دوست / با من مگو بهجز سخن دلنشان دوست (سعدی۲: ۳۵۸).
-
ایمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَیمن] [قدیمی] 'a(e)yman ۱. [مقابلِ ایسر] راست؛ طرف راست؛ سمت دست راست؛۲. (صفت) مبارک؛ میمون.۳. (صفت) نیکبخت.