کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبادرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبادرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مبادرَة] mobāderat ۱. اقدام کردن به کاری.۲. [قدیمی] پیشی گرفتن؛ شتاب کردن.
-
جستوجو در متن
-
تسرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasarro' شتافتن؛ مبادرت کردن؛ شتاب کردن در امری.
-
تسارع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasāro' ۱. شتافتن.۲. مبادرت کردن و پیشی گرفتن در کاری.
-
تصدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasaddi ۱. متعرض شدن.۲. پیش آمدن.۳. عهدهدار کاری شدن.۴. مبادرت به امری کردن.