کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تانکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: tanker] tānker ۱. اتومبیل بزرگ مخزندار، ویژۀ حمل مایعات.۲. مخزن ذخیرهسازی مایعات.
-
الکل سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [فرانسوی. فارسی] (شیمی) 'alkolsanj وسیلهای برای تعیین مقدار الکل در مایعات.
-
فشارسنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (فیزیک) fešārsanj آلت سنجش فشار مایعات و گازها.
-
هیدرومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hydromètre] hidrometr ابزاری برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات.
-
آب سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (فیزیک) 'ābsanj آلتی برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات؛ هیدرومتر.
-
لرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لرت› lerd آنچه از مایعات در ته ظرف تهنشین شود؛ دُرد.
-
دکالیتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: décalitre] dekālitr واحد اندازهگیری حجم مایعات، معادل ده لیتر.
-
فلاسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: flasque] felāsk ظرفی دوجداره برای حفظ دمای مایعات داخل آن.
-
چگالی سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (فیزیک) čegālisanj وسیلهای که با آن درجۀ غلیظ بودن مایعات را میسنجند؛ هیدرومتر.
-
هکتولیتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hectolitre] hektolitr واحد اندازهگیری حجم مایعات، معادل صدلیتر.
-
سرریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) sarriz ۱. آنچه، بهویژه مایعات، که بهواسطۀ پُر شدن ظرفی یا جایی مانندِ حوض از آن فروریزد.۲. (اسم مصدر) فروریختن چیزی، بهویژه مایعات، از ظرفی یا جایی بهواسطۀ پُر شدن آن.
-
استکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] 'estekān ظرف کوچک استوانهای و شیشهای یا بلوری برای خوردن چای و مایعات دیگر.
-
لیتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: litre] (فیزیک) litr واحد اندازهگیری حجم مایعات، معادل ۱۰۰۰ سانتیمتر مکعب.
-
لیوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) livān ظرفی چینی، پلاستیکی، فلزی، اغلب استوانهای که برای نوشیدن مایعات به کار میرود.
-
شیلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: shelling] šilang لولۀ لاستیکی یا پلاستیکی برای آبپاشی یا جابهجا کردن مایعات از ظرفی به ظرف دیگر.