کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماه و خورشید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ماه آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] māh[']āb آبان؛ ماه آبان.
-
ماه زده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] māh'ezār دیوانه.
-
ماه گرفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹ماهگرفت› (نجوم) [قدیمی] māhgereftegi = خسوف
-
پابه ماه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] pābemāh ویژگی انسان یا حیوانی آبستن که در ماه آخر بارداری باشد.
-
سال ماه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sālmāh = سالمه
-
جستوجو در متن
-
دوخاتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] [قدیمی، مجاز] doxātun ماه و خورشید.
-
کسوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ خسوف] (نجوم) kosuf گرفته شدن آفتاب؛ تاریک شدن قرص خورشید به هنگام قرار گرفتن ماه میان خورشید و زمین.
-
جزر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ مد] jazr پایین رفتن متناوب و منظم سطح آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ ماه یا خورشید.〈 جزرومد: پایین رفتن و بالا آمدن متناوب و منظم سطح آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ خورشید و ماه.
-
خسوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] xosuf ۱. [مقابلِ کسوف] (نجوم) حائل شدن زمین میان خورشید و ماه که باعث از نظر پنهان شدن ماه میشود؛ ماهگرفتگی.۲. [قدیمی] ناپدید شدن.
-
کلف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kalaf ۱. لکه.۲. (نجوم) لکههایی که در ماه و خورشید دیده میشود.۳. (پزشکی) لکۀ صورت؛ ککمک.
-
جقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹جیغه، جیقه، جغه› jeqqe ١. شیئی زینتی به شکل سرو خمیده، گلوبته، خورشید، ماه، و امثال آن که به کلاه و تاج میزدند.٢. تصویری به شکل سرو خمیده.
-
قندیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قِندیل، معرب، مٲخوذ از یونانی، جمع: قَنادیل] qa(e)ndil مشعلی که از سقف آویزان میکنند؛ چراغ آویز.〈 قندیل چرخ: [قدیمی، مجاز] خورشید و ماه.
-
اجرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جُرم] 'ajrām ۱.= جُرم۲.=[جمعِ جِرم]= جِرم〈 اجرام فلکی: (نجوم) = 〈 اجرام سماوی〈 اجرام سماوی: (نجوم) ستارگان، سیارات، خورشید، و ماه.
-
تابستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tābestān دومین فصل سال، بعد از بهار و قبل از پاییز، مرکب از سه ماه تیر، مرداد، و شهریور. در این فصل روزها از همهوقت درازتر و اشعۀ خورشید به عمود نزدیکتر و هوا گرمتر است.