کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ماهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] māhe آلتی برای سوراخ کردن؛ پرما.
-
جستوجو در متن
-
تقلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [عامیانه] toq[o]li بره؛ گوسفند ششماهه.
-
مته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mat[t]e ابزاری که نجار با آن چوب و تخته را سوراخ میکند؛ پرما؛ ماهه؛ بهرمه.
-
شیشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شیشاک› (زیستشناسی) [قدیمی] šišak گوسفند نر ششماهه یا یکساله: ◻︎ گرگ اغلب آنگهی گیرا بُوَد / کز رمه شیشک به خود تنها رود (مولوی: ۸۶۷).
-
کیچ کیچ
فرهنگ فارسی عمید
(قید) kičkič آهستهآهسته؛ خردخرد؛ اندکاندک: ◻︎ بهجمله خواهم یکماهه بوسه از تو بتا / به کیچکیچ نخواهم که فام من توزی (رودکی: ۵۳۰).
-
دنیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] danidan خرامیدن؛ با نشاطوشادمانی راه رفتن؛ با شوروشعف حرکت کردن: ◻︎ همهساله به دلبر دل همیده / همهماهه به گرد دن همی«دن» (منوچهری: ۸۸).