کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مانوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به مانی، پیامبر و نقاش ایرانی [۲۱۵ـ۲۷۶ میلادی]) [عربی: مانویّ] mānavi ۱. مربوط به آیین مانی: سنگنوشتههای مانوی.۲. پیرو آیین مانی.
-
واژههای همآوا
-
معنوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به معنی) [عربی: معنویّ] ma'navi ۱. [مقابلِ صوری] مربوط به باطن؛ درونی.۲. [مقابلِ مادی] غیر مادی.۳. [قدیمی، مجاز] آنکه به معنویت میپردازد؛ عارف.
-
جستوجو در متن
-
اویغور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] 'oyqur از قبایل ترک که در قرن دوم هجری در ترکستان ساکن شدند و به آیین مانوی گرویدند.
-
صابی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: صابِئ، جمع: صابئین] sābi ۱. پیرو فرقۀ صابئین؛ صابئی: ◻︎ وز فلسفی و مانوی و صابی و دهری / درخواستم این حاجت و پرسیدم بیمر (ناصرخسرو: ۵۱۰).۲. [قدیمی] ویژگی کسی که از دین خود دست بردارد و به دین دیگر بگرود.