کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانند بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی مانند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bimānand آنکه یا آنچه در خوبی یا بدی همتا نداشته باشد؛ بیمثل؛ بینظیر؛ بیهمتا.
-
هم مانند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hammānand = همانند
-
جستوجو در متن
-
اصالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اصالة] 'e(a)sālat ۱. بااصل بودن؛ اصل داشتن؛ اصیل بودن؛ ریشهدار بودن؛ نیکنژاد بودن.۲. نجابت.
-
بایستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: āpāyastan] ‹باییدن› [قدیمی] bāyestan لازم بودن؛ واجب بودن؛ بایسته بودن.
-
کسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ ناکسی] ka(e)si کس بودن؛ انسان بودن؛ باشخصیت بودن.
-
دلگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه] dalegi ۱. شکمو بودن؛ دله بودن.۲. [مجاز] هرزه بودن.
-
عزوبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عزوبَة] [قدیمی] 'ozubat عزب بودن؛ تنها بودن؛ بیهمسر بودن.
-
داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: dāštan] dāštan ۱. دارا بودن؛ دارای چیزی بودن.۲. پروردن.۳. نگهداری کردن.۴. (مصدر لازم) متمول بودن؛ صاحبِ مال بودن.
-
سزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: sačītan] [قدیمی] se(a)zidan سزاوار بودن؛ درخور بودن؛ شایسته بودن؛ جایز بودن: ◻︎ تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج / سزد اگر همهٴ دلبران دهندت باج (حافظ: ۱۰۰۷).
-
حلاوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حلاوة] ha(e)lāvat ۱. دلچسب بودن؛ دلپذیر بودن؛ دلپذیری؛ خوشایندی.٢. شیرین بودن؛ شیرینی.٣. شیرین شدن.
-
حصانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حصانة] [قدیمی] hasānat ۱. منیع و استوار بودن.۲. [مجاز] پارسا و پاکدامن بودن؛ عفیف بودن.
-
نجابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نجابة] nejābat ۱. نجیب بودن؛ اصیل و پاکنژاد بودن؛ بزرگوار و گرامی بودن.۲. حیا؛ پاکدامنی.
-
سلس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] salas ۱. نرم بودن.۲. منقاد بودن؛ رام بودن؛ انقیاد.۳. نرمی و آسانی.۴. = سلسالبول
-
صلاحیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صلاحیَّة] salāhiy[y]at ۱. صالح بودن؛ شایسته بودن؛ درخور بودن.۲. شایستگی؛ سزاواری؛ اهلیت.