کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) māndegi خستگی.
-
جستوجو در متن
-
لغوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] loqub ماندگی؛ رنجوری.
-
کوفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kuftegi ۱. خستگی؛ ماندگی.۲. آسیبدیدگی.
-
تعب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ راحت، جمع: اَتعاب] ta'ab ۱. رنج؛ سختی.۲. ماندگی؛ خستگی.
-
تاخر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'axxor ۱. عقب افتادن؛ دنبال ماندن؛ واپس ماندن.۲. عقبماندگی.
-
کلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] kalāl ۱. مانده شدن؛ خسته شدن.۲. ماندگی؛ خستگی.۳. کُندی.
-
انخزال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enxezāl ۱. رفتن بهسستی و درماندگی و گرانباری.۲. بازماندن در سخن.۳. ماندگی؛ شکستگی.
-
سپسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] sepasi عقبافتادگی؛ واپسماندگی: ◻︎ به فضل کوش و بدو جوی آب روی از آنک / به مال نیست به فضل است پیشی و سپسی (ناصرخسرو: ۳۶۲).