کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانده حساب بانکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باقی مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bāqimānde بهجا مانده؛ بازمانده.
-
عقب مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (روانشناسی) 'aqabmānde = 〈 عقبماندۀ ذهنی〈 عقبماندهٴ ذهنی: (روانشناسی) کسی که در مهارتهای ذهنی به رشد لازم نرسیده است.
-
پس مانده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pasmānde ۱. عقبمانده؛ وامانده.۲. باقیمانده.۳. باقیماندۀ طعام؛ نیمخورده.
-
شب مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šabmānde ویژگی غذایی که شب برآن گذشته و برای روز بعد مانده باشد.
-
پیش مانده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [قدیمی] pišmānde باقی طعام که در پیش کسی بماند؛ تهمانده؛ نیمخورده.
-
ته مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tahmānde باقیماندۀ چیزی؛ اندکی از چیزی که بهجامانده باشد.
-
پس مانده خور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pasmāndexor آنکه پسماندۀ غذای دیگران را بخورد.