کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مامک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مامک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ مام] [قدیمی] māmak ۱. مادر.۲. پیرزن.
-
جستوجو در متن
-
سرمامک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sarmāmak نوعی بازی کودکانه که یک نفر را به عنوان مامک انتخاب میکنند و کودکی سر بر زانوی او میگذارد و دیگران پنهان میشوند، سپس کودکی که سر بر زانوی مامک گذاشته برمیخیزد و به جستجوی آنها میرود و کودکان یکایک به طرف مامک میدوند و دس...
-
پراکنده روز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] parakānderuz شوربخت؛ بدبخت؛ تیرهروز: ◻︎ پس از گریه مرد پراکندهروز / بخندید کای مامک دلفروز (سعدی۱: ۱۲۳).