کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مالیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مالیّات، جمعِ مالیَّة] (اقتصاد) māliyāt پولی که دولت از اشخاص و مؤسسات میگیرد.
-
واژههای مشابه
-
مالیات بندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [عربی. فارسی] māliyātbandi سیاست قرار دادن مالیات بر درآمد و دارایی مردم برای تٲمین مخارج عمومی دولت.
-
مالیات دهنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] māliyātdahande پرداختکنندۀ مالیات.
-
جستوجو در متن
-
باقی دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] bāqidār کسی که مقداری از مالیات یا بدهی خود را پرداخت نکرده.
-
خراج گزار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] xarājgozār خراجدهنده؛ مالیاتدهنده.
-
عشریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عشریَّة] (فقه) 'ošriy[y]e یکدهم مال به عنوان زکات یا مالیات.
-
مستوفی الممالک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مستَوفِیالممالک] [قدیمی] mosto[w]fiyolmamālek مسئول و متصدی مالیات مملکت.
-
عبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عبرَة] [قدیمی] 'ebre حساب کردن مالیات محصول؛ مالیات: ◻︎ چو آری به من عبرۀ هفت سال / دگر عبرهها بر تو باشد حلال (نظامی۵: ۹۴۳).
-
باسقاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] bāsqāq در دورۀ ایلخانان مغول، مٲمور محلی مالیات.
-
بخشوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) baxšude ۱. عفوشده.۲. معاف از پرداخت مالیات و عوارض.
-
بیتکچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] bitekči در دورۀ ایلخانان مغول، مٲمور وصول مالیات.
-
خراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از پهلوی: xarāĵ] xarāj مالیات ارضی که از زمین، حاصل مزرعه، یا درآمد دیگر گرفته میشد.
-
بنیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] boniče ۱. صورت تقسیم مالیات هر دِه.۲. مالیات و عوارضی که به دهقانان یا روستاییان تعلق میگیرد.۳. مالیات، عوارض، یا سرباز که بهطور مقاطعه از دهقانان گرفته میشد. Δ در گذشته مالیات هر روستا را یک قلم معین میکردند و روستاییان مبلغ ...