کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ماله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مالج› māle ۱. افزاری که بَنّا با آن گل یا گچ میمالد.۲. (کشاورزی) تختۀ بلندی که کشاورزان با آن زمینهای شیارشده را هموار میکنند.۳. [قدیمی] آلتی که با آن پارچه را آهار میزنند.
-
ماله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] māle پُر؛ لبالب.
-
واژههای همآوا
-
مالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: malt] mālt دانۀ غلات که پس از خیس کردن و جوانه زدن خشک میکنند و دارای دیاستاز، دکسترین، مالتوز، و پروتئین است.
-
مالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: malte] (پزشکی) mālt = تب 〈 تب مالت
-
جستوجو در متن
-
سرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sarz مالۀ بنایی.
-
انداوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اندایه› [قدیمی] 'andāve ۱. ماله؛ مالۀ بنایی که با آن گل یا گچ به دیوار میمالند.۲. شکوه؛ شکایت.
-
برز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: varz] ‹ورز، برزه› [قدیمی] barz ۱. کار؛ عمل.۲. (اسم مصدر) کشت؛ زراعت.۳. مالۀ بنایی.۴. مالۀ کشاورزی.
-
هبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] habad تختهای که با آن زمین شیارکرده را هموار میکنند؛ مالۀ برزگران.