کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مادیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مادیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: mātyān] (زیستشناسی) mādiyān اسب ماده.
-
جستوجو در متن
-
رماک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رَمَکَة] [قدیمی] remāk مادیانها.
-
رمگا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ramgā مادیان؛ اسب ماده.
-
زهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زه۲) [قدیمی] zehi ۱. باردار؛ آبستن.۲. حیوان آماده برای آبستن شدن.۳. مادیان تازهزاییده.
-
قاطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سُغدی] (زیستشناسی) qāter حیوانی بزرگتر از خر و کوچکتر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان بهوجود میآید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راههای سخت و کوهستانی به کار میرود؛ چمنا؛ استر.
-
خنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xeng ۱. ویژگی هرچیز سفید بهویژه اسب: ◻︎ یکی مادیان تیز بگذشت خنگ / برش چون بر شیر و کوتاه لنگ (فردوسی: ۱/۳۳۵).۲. (اسم) اسب سفید.