کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مادرزادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مادرآورد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹مادرآورده› [قدیمی] mādar[']āvard مادرزادی.
-
ناقص الخلقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ناقصالخَلقة] ‹ناقصخلقت› nāqesolxelqe آنکه در بدنش نقصی مادرزادی باشد.
-
گورزا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹گورزاد، گورزاده› gurzā کسی که رشد بدنش کافی نبوده و قدش کوتاه مانده. این حالت از کمکاری تیروئید و یا بیماریهای مادرزادی قلب است؛ کوتوله.
-
زال تنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) zāltani حالتی مادرزادی که پوست بدن سفید روشن و موهای سر و ابرو و مژهها سفید یا بور و عنبیۀ چشمها صورتیرنگ است و چشم در برابر روشنایی بسیار حساس است؛ آلبینیسم.
-
دالتونیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: daltonismse] (پزشکی) dāltonism نوعی بیماری مادرزادی یا موروثی چشم که بیمار رنگها را درست تشخیص نمیدهد و قابل معالجه نیست؛ کوری رنگ. Δ از نام دالتون دانشمند انگلیسی که به این عارضه مبتلا بود گرفته شده.