کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکه لکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kalaf ۱. لکه.۲. (نجوم) لکههایی که در ماه و خورشید دیده میشود.۳. (پزشکی) لکۀ صورت؛ ککمک.
-
داغ دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) dāqdār ۱. دارای داغ؛ چیزی که در آن اثر داغ و لکه باشد.۲. [مجاز] داغدیده؛ مصیبتزده.
-
لک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) lak ۱. اثری که از چربی، کثافت، یا مواد رنگین بر روی لباس، پارچه، و مانندِ آن پیدا میشود؛ لکه.۲. (پزشکی) خال.۳. خونی که بر اثر حیض یا عوامل دیگر از زن خارج شود.۴. داغ.〈 لک زدن: (مصدر لازم) لک برداشتن میوه یا چیز دیگر.〈 لکوپیس: (پزشکی...
-
پیسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pise ۱. لکه.۲. خال.۳. (صفت) دارای لکۀ سیاه و سفید درهمآمیخته؛ ابلق: ◻︎ همه جانور در جهان گونهگون / برون پیسه باشند و مردم درون (اسدی: ۲۰۱).۴. پلنگ (بهمناسبت خالهای سیاه و پوست سفیدش).۵. پول؛ پول نقد: ◻︎ کلهپز را پیسه دادم، کله ده، ...
-
بهق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: بهک] (پزشکی) [قدیمی] bahaq نوعی لکه که بر روی پوست بدن پیدا میشود.〈 بهق سفید: (پزشکی) نوعی بهق که طی آن قسمتی از پوست بدن سیاه میشود و اگر با انگشت فشار بدهند به رنگ سرخ درمیآید و برجستگیهای بسیار ریز در زیر انگش...
-
داغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: dāk] dāq ۱. [عامیانه] بسیارگرم؛ سوزان.۲. [مجاز] جالب؛ هیجانانگیز.۳. (اسم) [مجاز] نشانه.۴. (اسم) [مجاز] غم و اندوه و درد و رنج که از مرگ عزیزی به انسان دست دهد: ◻︎ ای خضر غیر داغ عزیزان و دوستان / حاصل تو را ز زندگی جاودانه چیست؟ (صائب:...
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gul] gol ۱. (زیستشناسی) اندام تولیدمثل گیاهان نهاندانه که پس از مدتی بهجای آن میوه بهوجود میآید و شامل کاسبرگ، گلبرگ، پرچم، و مادگی است: گل سیب، گل بادام.۲. (زیستشناسی) هریک از گیاهان بوتهای یا درختچهای کوچک با قسمتی شبیه اندام ...