کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَّمْ يَسْتَجِيبُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) lam ۱. حالتی میان نشستن و دراز کشیدن.۲. پشت دادن به بالش برای استراحت.〈 لم دادن: (مصدر لازم) تکیه دادن؛ لمیدن.
-
لم
فرهنگ فارسی عمید
(پیشوند) [عربی] [قدیمی] lam حرف نفی؛ نه.
-
لم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) lemm حیله، فن، و تردستی در انجام دادن کاری.
-
لم یزرع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: لمیُزْرع (= کاشته نمیشود)] lamyazra' زمینی که در آن زراعت نمیشود؛ غیر قابل کشت.
-
لم یزل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] lamyazal ۱. بیزوال؛ پاینده؛ جاودان.۲. از صفات باریتعالی.