کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [عامیانه] lop ۱. دو طرف دهان.۲. هریک از دو طرف ناحیۀ داخلی دهان.
-
واژههای همآوا
-
لپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [عامیانه] lop ۱. دو طرف دهان.۲. هریک از دو طرف ناحیۀ داخلی دهان.
-
جستوجو در متن
-
نج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بج، بچ، نس› (زیستشناسی) [قدیمی] no(a)j اندرون دهان؛ لپ.
-
بج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بچ› [قدیمی] boj ۱. درون دهان.۲. لپ.
-
آکپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آکب، کب، کپ› 'ākop ۱. لپ.۲. گرداگرد درون دهان.
-
کب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کپ، آکب، آکپ› (زیستشناسی) [قدیمی] kob ۱. دهان.۲. درون دهان.۳. لپ.
-
کپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کب، آکب› (زیستشناسی) [قدیمی] kop دهان: ◻︎ از لجاج خویشتن بنشستهای / اندراین پستی لپ و کپ بستهای (مولوی: لغتنامه: کپ).
-
لنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لفج› [قدیمی] lonj لب؛ لپ؛ دو طرف دهان از بیرون: ◻︎ نه همه کار تو دانی نه همه زور تو راست / لنج پرباد مکن بیش و کتف برمفراز (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۵).