کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَوِرى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لولی› [قدیمی] luri ۱. کولی.۲. [مجاز] دزد.
-
لوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] luri خوره؛ جذام.
-
جستوجو در متن
-
کولی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ko[w]li ۱. مردمچادرنشینی که در مسیر خود به کارهایی از قبیل خوانندگی، نوازندگی، فالبینی، و فروش سبد میپردازند؛ لوری؛ لولی؛ غرشمال؛ قرشمال.۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] کسی که داد و فریاد بیهوده میکند؛ بیشرم.