کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لَون، جمع: اَلوان] [قدیمی] lo[w]n ۱. رنگ.۲. گونه، نوع.
-
جستوجو در متن
-
الوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ لَون] 'alvān = لون
-
نجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نِجار] [قدیمی] ne(o)jār ۱. اصلوتبار؛ حسب.۲. لون؛ رنگ.
-
آرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ārang ۱. رنگ؛ لون.۲. گونه؛ روش.۳. (قید) همانا؛ گویی.
-
گون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gōn] ‹گونه› [قدیمی] gun ۱. رنگ؛ لون.۲. نوع.۳. (پسوند) مانند؛ شبیه؛ رنگ (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آذرگون، گلگون، لالهگون، نیلگون.