کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) لوله. lul
-
لول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) مستِ مست؛ سیاهمست. lul
-
لول
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ لولیدن) lul = لولیدن〈 لول خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه] در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن؛ لولیدن.〈 لول زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] = لول خوردن
-
لول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] lul بیشرم؛ بیحیا.
-
جستوجو در متن
-
لولیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [عامیانه] lulidan در جای خود جنبیدن و پیچیدن؛ لول خوردن؛ لول زدن.〈 درهم لولیدن: [عامیانه] درهم رفتن و در یکجا جنبیدن جمعیت.