کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لوشن› [قدیمی] luš = لجن
-
لوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] luš ۱. کسی که دهانش کج باشد؛ کجدهان: ◻︎ زن چو این بشنید، پس خاموش بود / کفشگر کانا و مردی لوش بود (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۴).۲. جذامی.
-
جستوجو در متن
-
لجن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: laĵan] ‹لجم، لجمه، لژن، لژم، بژن› lajan گلولای تیرهرنگ که ته جوی و حوضآب جمع میشود؛ لوش؛ لش؛ کیوغ.