کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوزینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوزینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo[w]zine نوعی شیرینی که با مغز بادام و پسته، گلاب، و شکر درست میکنند؛ باقلوا.
-
جستوجو در متن
-
قطیفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قَطیفَة، جمع: قَطائف] qatife ۱. نوعی حلوا؛ نوعی شیرینی؛ لوزینه.۲. نوعی خوراک که از خمیر آرد گندم درست میکنند؛ رشته.
-
لوزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [عربی. فارسی] lo[w]zi ۱. به شکل بادام؛ بادامی.۲. (اسم) (ریاضی) شکلی که اضلاع روبروی آن موازی، دو زاویۀ حاده و دو زاویۀ منفرجه دارد.۳. [قدیمی] = لوزینه
-
فرخشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فرخشته› [قدیمی] faraxše نوعی شیرینی که از آرد سفید، شکر، روغن، و مغز بادام یا پسته تهیه میکردند؛ لوزینه: ◻︎ بسا کسا که بره است و فرخشه برخوانش / بسا کسا که جویننان همینیابد سیر (رودکی: ۵۰۲).